ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم: [با نیکى و کمک به نیازمندان] نزد آنان جایگاهى براى خود بیابید، که آنان روز قیامت مقام و منزلتى دارند.
نهج الفصاحه ص 160 ، ح 29
فرهاد اصلانی: رسول ملاقلیپور فیلمسازی تکرار ناشدنی است
جنگ تأثیر زیادی روی زندگی مردم ما گذاشته. چه آنها که مستقیم در مواجهه با جنگ بودند، چه آنها که با واسطه تحت تأثیر آن قرار گرفتند. بهعنوان یک ایرانی خوشحالم که اقبال این را داشتم که در یکی از بهترین فیلمهای رسول ملاقلیپور کنارش باشم. خوشحالم این فرصت به دست آمد تا در یادگاری حضور داشته باشم که صادقانه برای نسل بعد، از واقعیت جنگ میگوید. رسول ملاقلیپور فیلمسازی درجه یک و تکرار ناشدنی است، در مقایسه با سینماگران همدورهاش بهترین آنها بود و بهترین ماند.
بخشی ازیادداشت این بازیگردرباره رسول ملاقلیپور به مناسبت برگزاری بخش «نشان رسول» در شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت
چرا چهره های هنری دیگر ارتباط خوبی با رسانه های رسمی ندارند؟
هنرمند جدید رسانه شخصی خودش را دارد
علی گرانمایه پور
استاد علوم ارتباطات و روزنامه نگاری
نخبگان، هنرمندان و الیت ها که امروزه به آنها نفوذمندان یا اینفلوئنسرها گفته می شود زمانی نیاز به روزنامه ها و رسانه های رسمی داشتند و با روزنامه نگاران بخوبی ارتباط برقرار می کردند. نشست های رسانه ای برای کارهای مهم شان برگزار می کردند و همیشه این رابطه بین هنرمندان و افراد مشهور و رسانه ها وجود داشت. اما چند دلیل عمده باعث شده است که هنرمندان و افراد صاحب نفوذ دیگر با رسانه ها چندان ارتباط برقرار نکنند. یکی از این عوامل می تواند حضور شبکه های اجتماعی باشد. زمانی که هنرمندی در اینستاگرامش چند میلیون نفر فالوئر دارد و می تواند لایو اینستاگرامی داشته باشد دیگر نیازی به صدا و سیما ندارد. کانال تلگرامی و شبکه های اجتماعی دیگر هم به کمک آنها می آیند.
رسانه های جدید و پیام رسان های موبایلی باعث شده که همه برای خودشان یک رسانه داشته باشند. در صفحات شان با فالوئرهایشان ارتباط برقرار می کنند و سریع بازخورد می گیرند. ضمن اینکه افکارشان را با ویژگی های شخصیتی خودشان و عقاید و پوشش خودشان به اشتراک می گذارند و به شکلی که دوست دارند افکار عمومی را می سازند. در صورتی که در گذشته مجبور بودند پیوسته با رسانه ها در ارتباط باشند و برای این ارتباط خواسته یا ناخواسته باید تعاملی می داشتند.
عامل دیگر این است که چون ما در کشور حزب نداریم مطبوعات کار احزاب را انجام می دهند و هر گروه رسانه و روزنامه ای برای خودش تأسیس کرده است. این واقعیت وجود دارد که در این فضا هنرمندان نمی توانند با بعضی رسانه ها ارتباط داشته باشند چون مردم آنها را نقد می کنند. نکته ای به نام «تئوری برچسب» داریم و به دلیل اینکه به رسانه های رسمی برچسب های سیاسی زده
می شود هنرمندان تمایلی به حضور در بعضی روزنامه ها یا در صدا و سیما ندارند چون پس از حضور در آنها از سوی مخاطبان مورد انتقاد قرار می گیرند.
یک عامل دیگر هم در کاهش ارتباط هنرمندان و رسانه های رسمی نقش دارد؛ هنرمندان دهه های مختلف ایران فضای رسانه ای متفاوتی دارند. هنرمندان دهه 60 و 70 با رسانه های رسمی ارتباط خوبی داشتند اما هنرمندان دهه 80 و 90 در شبکه های مختلف تبلیغات خاصی انجام می دهند که شاید برای ما عجیب باشد. این نشان می دهد که به دلیل الگوهای رفتاری و فکری و تغییرات نسلی که در هنرمندان اتفاق افتاده مطالبات و تعریف آنها از رسانه متفاوت شده است. اینطور می شود گفت که با تغییرات نسلی هنرمندان و تغییرات نسلی بین نفوذمندان اجتماعی آنها نیازی به هیچ رسانه ای نمی بینند.
بین رسانه ای که در گذشته با هنرمندان و نفوذمندان ارتباط داشت و رسانه هایی مانند شبکه های اجتماعی تفاوت هایی وجود دارد. رسانه های رسمی دچار سانسور و خودسانسوری می شدند و بعضی حرف های هنرمندان در گفت و گوها منتشر نمی شد یا مجبور می شدند بعضی حرف ها و نظرات را بیان نکنند اما اکنون هنرمند می تواند رسانه خودش را داشته باشد و انتخاب کند. حتی می تواند مدتی خودش را از نگاه مردم دور کند و همه چیز این ارتباط در دستان خودش است. در واقع به نظر می رسد نسل جدید هنرمندان در هر رشته ای که باشند دیگر کاری به کانال های رسمی ندارند و این مسأله را حتی میزان آگهی های مطبوعات هم نشان می دهد.
این به این معنا نیست که رسانه هایی مانند تلویزیون، رادیو و مطبوعات از بین می رود. باید بدانیم که بستر ارائه این رسانه ها در حال تغییر است و با این تغییرات هماهنگ شویم.
ایجاد فضای کار توسط شهرداری و روزنامهها
عبدالحمید پازوکی
نقاش و استاد دانشگاه
جهان کنونی در این شرایط خطرناک متحمل پرداخت هزینه غیرقابل جبران و بالایی است که تعادل ذهنی هر فردی را به هم میزند و برای هنرمند سونامی بزرگ ذهنی ایجاد میکند. و او نمیتواند متأثر از این واقعه هولناک نباشد. بیمناسبت نیست که بگویم موضوع، ابعاد، متریال، تکنیک همه تحتالشعاع این سونامی جهانی قرار میگیرد. کاغذ و زغال از مدیومهای پایه و آکادمیک هستند که ساز کار من را در این موقعیت بسیار کوک میکنند و مشغول به نواختن مرثیهای تجسمی با امید به آیندهای پر از سلامتی برای مخاطبان نشانه گرفته است. روزهای قرنطینه برای هنرمندان غنیمت بود. در حقیقت فرصتی بود برای پرورش ایدههای نو یا آن دست ایدههایی که جزو آرزوها شدهاند تا در فرصت مناسب به آنها پرداخته شود. هنرمند همیشه از فرصتها به خوبی بهره میبرد حتی اگر در قرنطینه هم باشد، تولید اثر میکند. برای او روزهای قرنطینه با روزهای دیگر فرقی ندارد. چرا که باید در گوشه خلوت خود احساسات غلیان شدهاش را در یک اثر نمایان کند. اما شاید موضوعی که در این روزهای قرنطینه بیشتر اهمیت پیدا کند فروش آثار برای جوانترها باشد. یقیناً آن دسته از هنرمندان شناخته شده که همیشه آثارشان توسط گالریها و مجموعهداران خریداری میشود دغدغه فروش اثر ندارند. حتی اگر در قرنطینه هم باشند بالاخره آثارشان به واسطه شهرت و اعتبارشان خریداری میشود. اما در این بین جوانان، آنهایی که استعداد بسیار دارند با یک سری مشکلات مواجه میشوند. بیشتر آنها از پس هزینههای بالای ورودی گالریها بر نمیآیند. و چون کارشان شناخته شده نیست مشتری برای خرید آثار ندارند. بهتر است برای ورود جوانترها به بازار کار شهرداری در سرای محله یا فرهنگسراها یا هر جایی که صلاح میداند بهصورت آنلاین فضایی در اختیار جوانها قرار دهد تا آثارشان را با قیمت مناسب در فضای مجازی به نمایش بگذارند. این کار دو حسن دارد. اول اینکه بازار کار برای جوانترها مهیا میشود و آنها میتوانند اثرشان را در معرض نمایش قرار دهند و دوم اینکه مردم هم آثار هنری را با قیمت مناسب میخرند و فرهنگ خرید اثر هنری باز هم به خانهها برمیگردد. از طرفی روزنامهها و مجلات هم میتوانند با انتشار آثار خوب و مورد قبول جامعه هنری از جوانترها آنها را به مردم معرفی کنند. همین که روزی مشخص از هفته به این امر اختصاص یابد هم آثار خوب جوانها مطرح میشود و هم ممکن است خریدارانی برای این آثار پیدا شوند. اگر اثر فروش رفت روزنامه یا مجله میتواند یا سود حاصل از فروش اثر را کاملاً به هنرمند بدهد تا او را هم تشویق کرده باشد و هم کمکی برای هزینههای آثار بعدی او باشد یا اینکه درصدی از سود را به هنرمند بدهد. به هر حال این راه بهترین گزینه برای کمک به هنرمندان جوانتر در ایران است.
پیشنهادهایی برای نسل نوجوان
احترام برومند
بازیگر و مجری تلویزیون
بنا بر وضعیت موجود که کودکان و نوجوانان خانهنشین شدهاند برخی از من خواستهاند قصهای مناسب نوجوانان معرفی کنم، مقالهای راجع به قصهگویی بنویسم یا در لایو اینستاگرام درباره قصه کودک به گفتوگو بنشینم. بر این اساس کنجکاوتر شدم تا ببینم چه کتابهایی بیشتر مناسب نوجوانان است.
در جستوجوهایم به دو ترجمه از صوفیا محمودی رسیدم. «دختران جسور» اثر النا فاویلی و فرانچسا کاوالو که کتابی ویژه بخصوص برای دختران است. در این کتاب دخترانی معرفی میشوند که به محدودیتها بند نشدند و به کشف و تجربه روی آوردند. کتاب دیگر هم «از مهر و دلبستگی» شامل مجموعه داستانهای کوتاه روسی است. اما کتابی که طبق سفارش دخترم لیلی آن را خواندهام «چون بوی تلخ خوش کندر» نوشته وحید کهندل است. این کتاب قصه زندگی فرهاد مهراد است که به نظرم کتاب شیرین و جذابی است.
زندگینامه داستانی «علیاکبر صنعتی» هنرمند نقاش و مجسمه ساز معاصر نوشته حبیب یوسفزاده هم از آن دست کتابهایی است که توصیه میکنم خواندنش را از دست ندهید. کتاب پیشنهادی دیگرم، برای خودم جنبه خاطرهبازی و نوستالژیک دارد. برخیها خیلی عشق قطارند و من هم خاطرات شیرینی از قطار دارم. 9-8 ساله که بودم به خاطر مأموریت کاری پدرم به آذربایجان رفتیم. هر وقت میخواستیم به تهران برگردیم از خوی به میانه میرفتیم و آنجا سوار قطار میشدیم تا به تهران برسیم. الان خطوط قطار مفصلتر شده، همه جا هست و احتمالاً خیلیها هم از آن خاطره دارند. اگر شما هم علاقهمند به قطار و تاریخچه لکوموتیو هستید پیشنهاد میکنم «قطارباز» نوشته احسان نوروزی را بخوانید. یک کتاب هم به تازگی خواندهام که قصهاش برایم خیلی جذاب بود. توصیه میکنم این کتاب را هم بخوانید؛ «دختری که اشکهای مرا پاک میکرد» نوشته فاضل ترکمن که روی جلدش نوشته: «روایتهای حساس از زندگی یک وسواس». از کتابهایی هم که به تازگی خواندهام نمایشنامه «ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد» نوشته ایرج پزشکزاد است که البته برای دومین بار آن را میخوانم. آقای رشیدی قرار بود این نمایش را اجرا کند.
چندین جلسه تمرینی هم داشت که با پیروزی انقلاب متوقف شد. این روزها مشغول خواندن کتابی هستم با نام «قلبهای تشنه» اثر انزیا یزریسکا با ترجمه سیاوش شهبازی.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#بورس
افت ۷ هزار واحدی شاخص کل بورس سهامداران فعال در شبکههای اجتماعی را متعجب و نگران کرد. البته بیشتر تازه واردان این بازار نگران بودند و با تجربهها دعوت به صبر میکردند. با انتشار خبر لغو پذیرهنویسی صندوقهای سرمایهگذاری دارا دوم از سوی سازمان خصوصیسازی شاخص بورس روند نزولی پیدا کرد هرچند کسانی هم آن را به وعده گشایش اقتصادی مرتبط میدانستند. بازار توصیههای بورسی در این شرایط حسابی داغ بود: «امروز روز سیاه بورس بود. فولاد مبارکه بزرگترین و فولاد خوزستان و گروه پتروشیمی ۲ ابرشرکت عضو بورس، نزدیک ۱۰ درصد، ایران خودرو، سایپا، پارس خودرو، ملی مس و پتروشیمی خلیج فارس، بانکهای صادرات، تجارت و پاسارگاد و پالایش نفتهای اصفهان، تهران، تبریز و بندرعباس حدود ۵درصد سقوط کردند»، «چند روز پیش نوشتم کانالهای بورسی فقط دارن سهامهای دولتی پیشنهاد میکنن امروز مشخص شد که اینا فقط دارن تبلیغات میکنن و اصلاً کارشون رو بلد نیستن. خوشم میاد مردم هم به حرف اینا گوش میدن بعداً میزنن تو سرشون»، «این بورس از وقتی من سهم خریدم روز خوش ندیده»، «سیل عظیم خروشان میلیاردی ملت در صفوف به هم پیوسته فروش»، «نشستم کارتون سیمپسونهارو دانلود میکنم بلکه بفهمم آخر بورس قراره چی بشه»، «طبق تحلیل رفتاری و منطقی بازار، ایجاد موج هیجانی و نوسان توسط گروههای خاص توی بورس قابل پیشبینی بود.»، «نقشه بازار بورس امروز: سالاد شیرازی با گوجه اضافه»، «به خدا ۹۰ درصد اینایی که درباره ضرر بورس دارن حرف میزنن اصلاً نمیدونن چقدر ریخته»، «از سه ماه پیش هر کس ازم در مورد بورس پرسیده بهش گفتم اگر پولت کوتاه مدتیه همین امروز نقد کن و از بازار برو بیرون، اکثراً گفتن نه ما بلند مدتی هستیم، حالا بازار که منفی شده همه دوباره ریختن که چکار کنیم بدبخت شدیم»، «مشکل اونجاس که خیلی از اینایی که تازه، وارد شدن انتظار دارن همیشه سبز باشه و هر روز سود کنن. یعنی نه بورس رو میفهمن نه اصلاً چیزی به اسم بازار و سود و زیان در معامله حالیشونه.»، «من نه تو بورس هستم نه چیزی ازش میدونم ولی تجربه بازار بهم میگه وقتی تو این وضع اقتصادی داغون یه معامله میکنی قرار نیست همیشه برنده باشی. بورس هم مثل بازار بالا پایین داره گاهی سود خوب و گاهی ضرر هنگفت.»، «یادش بخیر، یه زمانی میرفتیم چارت یک نماد رو میذاشتیم جلومون و به روشهای مختلف تحلیل میکردیم؛ چه تحلیلمون درست بود چه غلط حس خوب مشارکت در بازار بهمون امید میداد. اما الان دیگه این طور نیست؛ هیجان روی هیجان، بی منطقی پشتِ بی منطقی. دلم برای بازار بورس قدیم تنگ شده.»، «همه رفتن صف فروش»، «امروز بورس از نفروش، به دمت گرم که بهم فروختی، تغییر حالت داد.»
کیهان کلهر و شهر خاموشش
دومین کنسرت آنلاین «شهر خاموش» با اجرای کیهان کلهر با استقبال زیادی مواجه شد و بحث درباره آن تا دیروز هم ادامه داشت. کاربرانی که این کنسرت را دیده بودند از هنر کلهر میگفتند و حس و حالی که هنگام تماشای کنسرت داشتند. البته منتقدان کلهر هم زیاد بودن و از دلایل مخالفتشان با او مینوشتند اما در مجموع میشود گفت واکنشهای مثبت به این اجرا بیشتر از واکنشهای منفی بود: «کیهان کلهر موقعی که ساز میزنه کجا میره؟»، «آخه یه آدم چطوری اینقدر ساز خوب میزنه. روحمو زنده کرد»، «همعصر شما بودن شکرانه داره آقای کلهر، ممنون که هستید و ممنون که تو این روزگار با ما هستید»، «همیشه به نسل جوان امیدوار بودهام، اما دیشب قسمت دوم کنسرت شهر خاموش کیهان کلهر رو به صورت لایو توی اینستاگرام میدیدم؛ اوج هنر و زیبایی که۲۰ هزار نفر توی لایو بودن و مقایسه کردم با لایوهای ندا یاسی و تتلو و آقای هزینه و ساشا سبحانی و... هر کدام نزدیک نیم میلیون نفر... چه تلخ...»، «شاید خیلى عجیب باشه، ولى برعکس همه تون که بال بال میزنین واسه لایو کیهان کلهر، من اصلاً حس خاصى به کمانچهاش ندارم»، «کیهان کلهر مرد سال موسیقی جهان شده ولی ادعایی نداره هنوز هم... به آهنگای کسی گوش بدید که برای مخاطباش ارزش قائل باشه»، «هر دفعه اجراهای کیهان کلهر رو میبینم حالم از این رو به اون رو میشه. اگه ناراحت باشم بیشتر غمگین میشم و اگه خوشحال باشم بیشتر شاد. خیلی بیشتر از فوقالعادهست این بشر...»، «کنسرت کیهان کلهر رو دیدید؟ من دیدم و اشک ریختم»، «من بیشتر از اینکه دوست داشته باشم صدای ساز کیهان کلهر رو بشنوم، از تماشای حس و حال شون در حین ساز زدن لذت میبرم! عجب حالی، عجب عشقی، عجب استادی»، «دارم کنسرت کیهان کلهر رو از یوتیوب میبینم و بعید میدونم قلب و مغزم بتونه تاب بیاره تا آخرش!»، «یک نفر چقد میتونه عاشق کارش باشه و به هنرش عشق بورزه که همه رو مجذوب خودش کنه. با هنر دستاش فکر و وجودمون رو به پرواز دربیاره. ساعتی غرق در ایران کهن...»، «عجب سمفونی عجیبیه این شهر خاموش، وارد روح و روانت میشه.»، «نوازندههای بهتر از کیهان کلهر هم هستن اما چی باعث شده که انقدر کلهر دیده بشه و طرفدارای دو آتیشه پیدا کنه؟»، «وسط این خبر و اتفاق بد لایو امشب کیهان کلهر باعث شد حس کنم هنوز جا واسه زنده بودن و زندگی کردن هست.»، «کیهان کلهر مدتهاست از حوزه هنر موسیقی گذشته و در حوزه مارکتینگ ساز میزنه.»، «چه عاشقانهای. عمارت چهلستون و طنین ساز کیهان کلهر. این برنامه میبایست از تلویزیون پخش زنده میشد، هیهات هیهات...»
به نام تاریخ
21 مرداد
145 روز از سال 99 گذشته است. امروز هم نام و آثار هنرمندان و چهرههای فرهنگی را که امروز سالروز تولد یا درگذشتشان است مرور کنیم.
تولدها
مهرانه مهین ترابی: بازیگر زن محبوب تلویزیون سال 1336 در چنین روزی به دنیا آمد. مهرانه مهین ترابی بازیگری و کارگردانی را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران خواند و سال 56 برای اولین بار در تئاتر «تله» بازی کرد و روی صحنه رفت. با فیلم «گلبهار» در سال 65 بازی در سینما را آغاز کرد و 5 سال بعد سریال «مش خیرالله و صندوقچه اسرار» نخستین تجربه بازیگریاش در تلویزیون بود. مهین ترابی با سریال «همسران» که سال 1373 ساخته شد و با بازی در نقش «مهین» به شهرت رسید و سپس سریال دیگر بیژن بیرنگ و مسعود رسام یعنی «خانه سبز» شهرت او را بیشتر کرد. «راه سوم»، «آژانس دوستی»، «داستان یک شهر»، «دلبر آهنی»، «یادداشتهای کودکی»، «در کنار هم»، «نرگس»، «صاحبدلان»، «همه بچههای من»، «شمس العماره»، «زمانه» و «دلدادگان» سریالهای دیگری است که با بازی مهین ترابی دیدهایم.
مهسا محب علی: نویسندهای که با داستان «نگران نباش» بیشتر شناخته شد امروز 48 ساله میشود. مهسا محب علی داستاننویسی را از کارگاههای رضا براهنی در دهه 60 آغاز کرد و «صدا» در سال 1377 نخستین محموعه داستان و «نفرین خاکستری» در سال 81 نخستین رمانی بود که از او منتشر شد. سال 83 برای مجموعه داستان «عاشقیت در پاورقی» جایزه بنیاد گلشیری را برد و این جایزه را یکبار دیگر هم برای رمان «نگران نباش» به دست آورد. رمانی که به سوئدی و ایتالیایی هم ترجمه شده است.
فخرالدین صدیق شریف بازیگر، الناز حبیبی بازیگر، ساموئل فولر فیلمساز امریکایی و کریس همسورث بازیگر استرالیایی هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
روبیک منصوری: یکی از مشهورترین صداگذاران فیلم ایران سال 1379 در چنین روزی درگذشت. روبیک منصوری موسیقی را در هنرستان عالی موسیقی خواند و ابتدا بهعنوان سازنده موسیقی متن فیلم کارش را آغاز و از سال 1334 صداگذاری فیلم را دنبال کرد. او کارش را در استودیوهای زیادی ادامه داد و صداگذار فیلمهایی چون «شب»، «قیصر»، «حسن کچل»، «فرار از تله»، «رفیق»، «صادق کرده»، «گال» و «نرگس» بود. مهارت و خلاقیت او در کار باعث شد سالها بهعنوان یکی از مجربترین کارشناسان صداگذاری فیلم در ایران شناخته شود. نام منصوری بهعنوان آهنگساز فیلمهایی مانند «بایکوت»، «شکار شکارچی»، «لبه تیغ» و «پرواز در قفس» هم ثبت شده است. «راز شب بارانی»، «صدای سخن عشق»، «دوستان» و«شور عشق» آخرین فیلمهایی است که با صداگذاری روبیک منصوری اکران شد. او برای فیلم «پوتین» در سال 70 برنده سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری جشنواره فیلم فجر شد.
ادیت وارتون: اولین نویسنده زنی که جایزه پولیتزر را برای نوشتن داستان برنده شد سال 1937 در چنین روزی درگذشت. ادیت وارتون متولد 1862 بود و هم رمانهایش برایش شهرت همراه آوردند هم داستانهای کوتاهی که مینوشت. اولین مجموعه داستان کوتاهش با نام «لحظات بحرانی» در سال 1901 منتشر شد و یک سال بعد نخستین رمانش را بهنام «دره تصمیم» نوشت و منتشر کرد. «خانه عیش»، «اتان فروم»، «تابستان» و «عصر بی گناهی» دیگر رمانهای او هستند که برای «عصر بی گناهی» در سال 1921 برنده پولیتزر شد. «زاهد و زن وحشی»، «داستان انسان و اشباح» و «پیر دختر» هم مجموعه داستانهای کوتاه ادیت وارتون هستند که منتشر شدهاند.
جکسون پولاک: 64 سال از مرگ یکی از مهمترین نقاشان مدرن جهان میگذرد. جکسون پولاک متولد 1912 بود و در مدرسه و دانشگاه رشته هنر را خواند. اوایل دهه 1930 میلادی با نقاشی دیواری هنرمندانی چون دیه گو ریورا آشنا شد و خودش هم این نقاشی را ادامه داد. از اواسط دهه 1940 میلادی او با شیوهای کاملاً انتزاعی نقاشی میکرد و بعضی محدودیتها مانند قرار دادن بوم بر سه پایه را برهم زد و بوم نقاشی را روی زمین میگذاشت. در سال 1947 سبکی بهنام سبک قطرهای را آغاز کرد. با پاشیدن رنگ روی بوم با ابزاری چون چوب و چاقو. نقاشی کنشی سبکی است که به سبک پولاک گفته میشود و در هنر معاصر انقلابی به وجود آورد. «کلیسای جامع»، «آبی»، «ریتم پاییزی» و «هنگامه تابستان» از مهمترین آثار پولاک هستند که بسیاری از آنها در موزههای معتبری چون متروپولیتن نیویورک، تیت، دالاس و موزه هنر مدرن نگهداری میشد. اثری از پولاک با نام «نقاشی دیواری روی زمینه قرمز هندی» در موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشود.
منوچهر عسگری نسب کارگردان هم در چنین روزی درگذشت.
عکس نوشت
انجمن مستندسازان سینمای ایران برای ساخت یک مستند کرونایی فراخوانی با نام «کرونا و من؛ یک روایت تصویری» منتشر کرد تا مردم روایتهایشان را از تجربه مواجهه با کرونا ثبت کنند.
به این ترتیب که در یک ویدئوی حداکثر ۷ دقیقهای که با تلفن همراه یا دوربین ساده خود میگیرید روایت شخصی یا تصویر احوال کرونایی دوروبرتان را در حوزههای شهر، خانه و روابطتان ثبت و ضبط کنید.
پایان مهرماه بهعنوان آخرین مهلت ارسال آثار اعلام شده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
فرهاد اصلانی: رسول ملاقلیپور فیلمسازی تکرار ناشدنی است
-
هنرمند جدید رسانه شخصی خودش را دارد
-
ایجاد فضای کار توسط شهرداری و روزنامهها
-
پیشنهادهایی برای نسل نوجوان
-
شهروند مجـــازی
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین